به نقل از «مشرق»

جزئیات سرقت مسلحانه در آبیک از زبان صاحب طلافروشی

تاریخ انتشار: ۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۸۳۷۵۷

با توجه به اخبار ضد و نقیض و بعضا شایعات مطرح شده در خصوص سرقت مسلحانه از یک باب طلافروشی در شهر آبیک، در گفت و گو با مالک این مغازه، جزئیات حادثه را جویا شدیم.

به گزارش مشرق، صبح چهارشنبه ۳٠ فروردین ماه بود که خبر رسید یک فقره سرقت مسلحانه از مغازه طلافروشی در شهر آبیک به وقوع پیوسته است.

پس از این اتفاق و به دنبال عدم شفاف سازی لازم از سوی برخی مسئولان، اخبار ضد و نقیضی در فضای مجازی و حقیقی رد و بدل شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بر این اساس جهت شفاف سازی موضوع، با مالک طلافروشی به گفت و گو پرداختیم تا جزییات بیشتری از این سرقت نمایان شود.

مسلم تکدهقان مالک طلافروشی در جریان این مصاحبه می گوید: من به اتفاق همکارم در مغازه بودیم. چهار مشتری شامل یک آقا و سه خانم که آشنا هم بودند داخل مغازه بودند. یکی از مشتریان خانم طلایش را فروخته بود و عجله داشت و می خواست پولش را کارت به کارت کند. همکارم را داخل پاساژ فرستادم تا پول را کارت به کارت کند.

ساعت حدود ۱۱ صبح بود. فکر می کنم دقیقا ۱۰:۵۷ بود که این اتفاق افتاد. خانمی که می خواستیم پولش را کارت به کارت کنیم جلوی درب مغازه و روی صندلی نشسته بود که یک دفعه یادم نیست صدایی از این خانم مثل «یا حسین» را شنیدم.

وی ادامه می دهد: یک لحظه چشمم به ورودی مغازه خورد. دیدم مرد مسلح با صورت پوشیده، کلاشینکف به دست داخل مغازه شد. همان لحظه روی زمین نشستم و دکمه دستگاه امنیتی مه ساز را زدم. تا دستگاه مه ساز عمل کند، نفر دوم که اسلحه کلت در دستش بود وارد مغازه شد و یک تیر به شیشه جلوی مغازه شلیک کرد و کل شیشه که سکوریت بود شکست و پایین ریخت. همان لحظه سیستم مه ساز عمل کرد و چیزی متوجه نشدم. فقط صدای ضربه می آمد که با قنداق اسلحه می زدند. چیزی را شکستند و از مغازه خارج شدند.

مالک مغازه اضافه می کند: زمانی که قصد خروج از درب اضطراری مغازه را داشتم، دیدم سارقان دوباره وارد مغازه شدند. دو سارق از کنج ویترین مغازه که نزدیک ورودی بود و شیشه آن را شکسته بودند شروع به جمع آوری طلاها کردند. البته چون مغازه پر از دود و مه بود هر چه طلا که دم دستی بود را چشم بسته بر می داشتند.

شلیک ۳ تیر به شیشه های ضدگلوله

وی تصریح می کند: در این لحظه نفر دوم از مغازه خارج شد و شروع به تیراندازی کرد و سه تیر مستقیم به شیشه های مغازه که ضدگلوله بود، شلیک کرد. البته از دوربین متوجه این موضوع شدم. جای تیرها روی شیشه ها مانده و به سقف مغازه و کرکره مغازه روبرویی طلافروشی خورده بود. سپس ۱۴ تا ۱۵ تیر دیگر هم شلیک کردند و از مغازه خارج شدند.

تکدهقان همچنین می گوید: دستگاه مه سازی که در مغازه داشتیم هم به آلارم پلیس متصل است و هم به مرکز شرکت سازنده دستگاه وصل است. زمانی که دستگاه مه ساز را زدم همکارم داشت به مغازه برمی گشت که به همراه صاحبان مغازه های همجوار به پلیس اطلاع می دهند. در مدت زمان کوتاهی به دلیل نزدیکی پاسگاه، بدون اغراق عرض کنم ماموران انتظامی به موقع و سر یک دقیقه رسیدند اما در لحظه خروج سارقان، نیروی انتظامی از راه رسید که سارقان سوار خودروی سمند سفید بدون پلاک شدند و چون به گونه ای پارک کرده بودند که جلوی خیابان کاملا باز بود و مانعی وجود نداشت فرار کردند.

مالک طلافروشی بیان می کند: این اتفاق در عرض شاید یک دقیقه و کمتر رخ داد و پلیس هم در این مدت زمان، سر حادثه حضور یافت.

جالب است بدانید این طلافروش از دوربین مغازه متوجه شده بود چهار مشتری که داخل مغازه بودند زمانی که دستگاه مه ساز فعال و مغازه پر از دود می شود، از کنار دو سارق عبور کرده و از مغازه خارج می شوند.

تکدهقان ضمن تکذیب زخمی شدن یا آسیب رسیدن کسی را بر اثر شلیک تیرها، می گوید: من نگران مشتریانم بودم که خداروشکر مشکلی برایشان پیش نیامد و آسیبی به کسی چه مشتریان یا عابرین وارد نشد.

داستان گونی چه بود؟

وی ادامه می دهد: سارقان یک گونی آبی رنگ شاید ۱/۵ متری در دست داشتند، در داخلدمغازه به دلیل پر بودن از دود و مه، آن ها دید مناسبی نداشتند و طلاها را با پایه های آن که حجم دار هستند داخل گونی می ریختند و خیلی زیاد دیده می شد. البته تمام ویترین را خالی نکردند اما مقدار طلایی که به سرقت بردند برای صنف طلافروش قابل توجه است.

مالک طلافروشی اضافه می کند: خدا خیلی رحم کرد. شاکر خدای متعال هستم که خطر جانی برای مشتریان و عابرین پیش نیامد. حتی با چهار مشتری داخل مغازه که آشنا بودم تماس گرفتم و حالشان را جویا شدم که الحمدلله مشکلی نداشتند و فقط در آن شرایط دچار اضطراب و استرس شده بودند. مردم و ماموران نسبت به جمع آوری پوکه های تیرها اقدام کرده بودند و حادثه در عرض یک دقیقه اتفاق افتاد و تمام شد. از مسئولان شهرستان آبیک هم که واقعا پای کار بودند قدردانی می کنم و امیدوارم هر چه زودتر سارقان دستگیر شوند و به سزای عملشان برسند.

منبع: فارس

منبع: مشرق

کلیدواژه: اعتراضات فرانسه قیمت اخبار حوادث حوادث سرقت سرقت مسلحانه سرقت طلا سرقت مسلحانه طلا فروشی طلا فروشی سرقت از طلافروشی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت مالک طلافروشی دستگاه مه ساز مغازه خارج داخل مغازه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۸۳۷۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حمله دزدان به یک سلبریتی دیگر در اتوبان چمران؛ پیگیری نمی‌کنم! +تصویر

امین منوچهری مهاجم سابق استقلال امروز در اتوبان چمران با صحنه وحشتناکی رو به رو شد و در ترافیک مورد حمله سارقین قرار گرفت و گردنبند طلای او به سرقت رفت.

به نقل از ورزش سه منوچهری گفت: در ترافیک اتوبان شهید چمران بودم و یک موتوری به آینه خودرو من برخورد کرد و پس از آن شروع کرد به فریاد زدن و با دست به شیشه خودرو من می‌کوبید، زمانی که شیشه ماشین را پایین دادم تا ببینم چرا این کار را انجام می‌دهد یک نفر دیگر از پشت سر آمد و گردنبند من را از گردنم کشید و همین اتفاق باعث شد تا گردنم آسیب جزئی ببیند.

منوچهری در ادامه گفت: صحنه شوکه کننده بود و حتی نتوانستم واکنش نشان دهم، زمانی که شیشه ماشین را پایین کشیدم شخص موتور سوار با مشت به سمت من حمله کرد و از این اتفاق شوکه شده بودم و ناگهان یک نفر دیگر اقدام به سرقت کرد، نمی‌دانم چرا رسیدگی نمی‌شود. این چندمین بار است که در اتوبان چمران این اتفاق تکرار می‌شود و فکر می‌کنم آنها یک باند هستند که این کار را انجام می‌دهند!

او در انتها گفت: پیگیری نکردم چون به نظرم به جایی نمی‌رسد. بارها همین اتفاق افتاده، نه جلوگیری انجام شده و نه پیگیری اتفاق می‌افتد. باز خدا را شکر که به خودم آسیبی وارد نشد!